آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

قول بده که خواهی امد ، اما به این زودی ها هرگز نیا

می ترسم تو که بیایی ، تمام غصه هایم را فراموش کنم 

تمام گریه ها و شعر هایی که می شود سرود ..

می ترسم وقتی می ایی انقدر پروانه شوم که فراموش کنم خودم را

هی ! تو که بیایی سرنوشت انتظار چه می شود ؟! 

گناه دارد " انتظار "، بیچاره فقط مرا دارد و من " انتظار " را

یعنی تو که بیایی دمش را بگذارد روی کولش و برود ؟!

من دلم برای انتظار بارانی ام تنگ می شود

سرنوشت غصه هایم چه می شود ؟!  نمی شود که یک شبه همه شان تمام شود

این گونه جهان تعادلش را از دست می دهد

و ما دوباره پرت می شویم به دو کنج و میانمان یک عالم کوه قد علم می کنند

نه، نه، باید یک فکر خوب کنم این طور که نمی شود

نمی شود که تو بیایی و من روی تمام نداشته هایم خط بزنم

نمی شود که تو بیایی و من دست در گردن خدا فقط لبخند بزنم و لبخند و لبخند

دلشوره دارم گنجشکی شده ام که در دست های کودکی بی قرار شده است

این روز ها ، دست های "انتظار" تنگ تر از همیشه شده است برایم

تو که بیایی چه می شود ؟! دلم را عادت داده ام به ارام و قرار نداشتن

می ترسم تو که بیایی دنیا خراب شود روی سرم

دنیایی که در خلاء پشت سرت ساختم برای خودم

+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |


دانه به دانه دلتنگی‌هایم را برای ِ تو ..؟!

معلوم نبود که امشب دارم روانی می‌شوم

 

آن‌قدر دلتنگی‌ات به جان و وجودم چنگ زد که از بغض گلویم درد گرفت

آن قدر بی‌تابی پیچید در تنم که هر چه از این شانه به آن شانه غلتیدم

پیچشش را کم نکرد ،

  آن قدر نبودنت درد به جانم ریخت که مثل ِمعتادهای دور مانده از مواد

در به در دنبال ِعکس‌هایت گشتم

به جنون کشیده شدم تا پیدایشان کردم!

فقط زل زدم به عکست و تک‌تک ِدلتنگی‌هایم را مرور کردم

اما مگر خوب می‌شود؟

مگر بی‌ تو ، یک عکس ِسرد حالم را خوب می‌کند؟

بر فرض هم که از شدت ِدلتنگی عکست را بگذارم

روی ِبکگراندِ این صفحه چند اینچی و هی زل بزنم به آن

مگر این عطش فروکش می‌کند؟

مگر امشب خواب به چشم‌های من می‌آید؟

دلتنگ

+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |


دلتنگ تر از دلتنگ تر از دلتنگ جانآ!

شاعر می گه :

دلیل این که آرومم امید لمس دستاته .. جانآ !

من با چی آروم باشم وقتی امیدی نیست ، دریغ از امید واهی..!

 

+ دستی بر شعر قیصر :

دورتر از آنچه بگویم چقدر

بیش تر از بیش تر از بیش تر

+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |